كانون فرهنگی محبین آل یاسین (ع)
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب

سلام

با عرض پوزش از فعالیت کم وبلاگ در این مدت اخیر.

خوشبختانه مشکل آپلود شماره ها بر طرف شده و براتون لینک دانلود شماره های قبلی ماهنامه رو براتون می ذارم.

بفرمایید:

لینک دانلود
شماره 1
شماره 2
شماره 3
شماره 4
شماره 5
شماره 6
شماره 7
شماره 8
شماره 9


[ دو شنبه 22 ارديبهشت 1393 ] [ 18:27 ] [ کانون 1 ]

 1-    آیا پیشنهادی برای آبادانی بیشتر روستا دارید؟

ماشاا... گردکوه آباد است ولی خیلی جای پیشرفت دارد. چون ظرفیت دارد و همه موردی را می شود حمایت کرد. خیلی دوست دارم که کلنگ مدرسه دخترانه را بزنیم و شروع کنیم. خیلی وقت است که پیگیر مدرسه ی انقلاب اسلامی هستیم. 7-8 سال پیش وقتی که آقای محسنی و خانم سبزه مدیر مدارس ابتدایی گردکوه بودند مدرسه انقلاب اسلامی به لیست مدارس فرسوده رفته بود. نیاز به کمک و همیاری دارد. دو سالی که در مجتمع بودم خیلی برای این مدرسه زحمت کشیدم و منتی هم برای کسی ندارم. چون خودم را مدیون می دانم برایشان کار می کردم. قیچی دست می گرفتم یا دست کسی می دادم که بوته های ارگ را از روی زمین بچینند. چون کف زمین از موزائیک فرش شده بود باید بوته ها را با قیچی و اره می کندیم. و آخرش هم باید با همیاری مردم ساخته شود. چون نوسازی دیگر گذشت. زمانی می گفتند که 30 میلیون تومان بدهید، دولت هم 70 میلیون تومان می دهد و ساخته می شود. ولی متأسفانه پول کافی جمع نشد. دو سال قبل که پیگیر ساخت شدم گفتند 400 میلیون تومان بدهید و 800 میلیون تومان هم دولت می دهد. ولی ما خودمان که کارشناس آوردیم و برآورد کردیم دیدیم که 600 میلیون تومان بیشتر هزینه اش نیست. از نظر آبادی و عمرانی من چیزی مد نظرم نیست وشورای اسلامی خودشان باید در نظر داشته باشند. پارک را توسعه بدهند و پارک های نیمه کاره را تمام کنند. البته شاید هم ما چون دور هستیم، فکر می کنم آنها مشکلی دارند که ما نمی بینیم. شاید هم مدیریتشان ضعیف است. نمی دانم. من از آقای یزدانی هیچ جا مدیریت ضعیف ندیدم. همیشه مدیریتش قوی بوده است. وقتی که آقای یزدانی در شورا هم بودند کار به همین روال آهسته پیش می رفت.


ادامه مطلب
[ شنبه 23 فروردين 1393 ] [ 17:59 ] [ کانون 1 ]

 1-    مدیری یا معلمی ؟

معلمی صفایی دارد. مدیری، بیشترِ اعصاب خورد کردن است. من هیچ وقت از کلاس چهارم به پایین کار نکردم. به شدت هم از کلاس اول بدم می آید چون من سریع عصبانی می شوم و خیلی هم جدی هستم. سخت گیری و جدیت من به درد کلاس اول نمی خورد. در کلاس چهارم و پنجم به صورت دو پایه، سه سال بودم. کلاس چهارم تک پایه دو سال و بقیه اش هم معلم پنجم بودم. فکر می کنم هم موفق بودم. اگر بگویند بهترین مقطع برای درس دادن و معلمی کردن؟ می گویم معلم پنجم و الان ششم؛چون نتیجه کارت را می بینی. وقتی نتایج مدرسه نمونه می آمد شاید من بیشتر از بچه ها خوشحال می شدم. اولین نفر من می رفتم مخابرات و نگاه می کردم که چه کسانی قبول شده اند و نتیجه را به بچه ها می گفتم.


ادامه مطلب
[ شنبه 23 فروردين 1393 ] [ 17:54 ] [ کانون 1 ]

 1-    مشوق و الگوی دوران تحصیلتان؟

مشوقم آقای یزدانی است. بارها گفته ام و هر جا هم صحبت شده گفته ام. البته از پدر و مادرم تشکر می کنم واقعا برای من آن موقع سخت بود. مادرم صبح تا صبح 4 یا 5 کیلو شیر گاو می فروخت 200 تومان پولش را به من می داد تا کرایه راه کنم و به نصرآباد بروم و برگردم. نبود واقعا نبود؛ خودم درک می کنم ولی خوب زحمت کشیدند. پدر و مادرم هم خیلی برایم زحمت کشیدند. تابستان ها خودم کار می کردم که خیلی محتاج به آنها نباشم آنها هم تا جایی که امکان داشت حمایت می کردند ولی مشوق من آقای یزدانی بودند که وارد درس شدم بعد از آن هم مرتب آقای یزدانی همیشه تاکید می کردند آقای خراسانی درس را ول نکن و ادامه بده.

2-    چه کارهایی بیشتر برای کسب درآمد انجام می دادی؟

بیشتر کشاورزی می کردم چون پدرم سر چاه اربابی کار می کرد سر چاه اربابی خرمن خرد می کردم. من یادم نمی رود با دو نفر از اهالی روستا کل خرمن های چاه را برداشته بودیم.(اول دبیرستان بودم) کل خرمن های دو تا زمین را برداشته بودیم. 110 ساعت خرمن داشت یعنی 4-5 روز خرمن خرد می کردیم. شب و روز تا از این راه پولش را هزینه کنم.


ادامه مطلب
[ شنبه 23 فروردين 1393 ] [ 17:35 ] [ کانون 1 ]

نام:علی اصغرنام خانوادگی:خراسانی محل تولد:گردکوه سن: 39دبستان:حجة الاسلام والمسلمین خامنه ای راهنمایی: منزل دو نفر از اهالی گردکوه دبیرستان: شبانه روزی شهید محلاتی نصرآباد تفت- ابن سینا احمدآباد اردکان فوق دیپلم: آموزش ابتدایی- تربیت معلم یزد لیسانس: آموزش ابتدایی- دانشگاه آزاد یزد سوابق تحصیلی و کاری: کسب چندین رتبه برتر مسابقات علمی استان یزد و شهرستان اردکان وتفت- کسب چند رتبه برتر مسابقات کاراته- مدیر فعلی دبستان آیت ا... خامنه ای- مدیر مجتمع آموزشی شهید باهنر(طرح ترنم ولایت) دهستان بهادران به مدت دو سال- استخدام در اداره آموزش و پرورش شهرستان از سال 1376، عضو شورای فرهنگی روستا

قبل از شروع سوالات فرا رسیدن سال نو را به شما تبریک عرض می نماییم.

من هم فرا رسیدن سال نو را به عوامل نبض روستا و همه مردم تبریک عرض می کنم.

1-    از حال وهوای دوران کودکی ودبستان بگویید؟

دوران کودکی که همه اش خاطره است. دبستان این که مدرسه پایین روستا بود و راه طولانی که باید می رفتیم. باید لباسهای کهنه برادرهای بزرگتر را می پوشیدیم و باز هم برمی گردد به اوضاع اقتصادی نامناسب آن زمان که واقعا سخت بود. ولی معلم های من مثل معلم کلاس سوم دبستان ام، آقای جعفری، بسیار مرد آقایی بود و تا دو سال قبل با هم همکار بودیم و دو سال پیش بازنشسته شد. آقای امرالهی که معلم پنجم ما بود، همیشه به من و آقای محمدرضا خراسانی می گفتند که اگر شما درس را ادامه بدهید حتما به یک جایی می رسید و همین هم شد. محمدرضا همیشه شاگرد اول بود و من هم شاگرد دوم. چون آن موقع در  گردکوه مدرسه راهنمایی نبود. البته باید اعتراف کنم که راهنمایی که تمام شد خودم هم نمی خواستم ادامه بدهم. چون در مقطع راهنمایی که در گردکوه درس می خواندم، فلاکت بار بود. به این دلیل که معلم ها غیر مرتبط با رشته ی تحصیلی شان تدریس می کردند به غیر از آقای مشکات. مثلا معلم آموزش نظامی، زبان انگلیسی و حرفه و فن مان یک نفر بود. به همین دلیل نمره هایمان پایین بود. با اینکه ما شاگرد اول های کلاس بودیم با تک ماده و اینها قبول شدیم ولی خوب همه اش خاطره بود.


ادامه مطلب
[ شنبه 23 فروردين 1393 ] [ 17:18 ] [ کانون 1 ]

 20- انتظار هیئت امنای مسجد از مردم؟

انتظارمان این است که به مسجد بیایند وبچه های جوانشان را نیز به مسجد بیاورند. من به جایی رفتم وقتی داخل مسجد رفتم گریه ام گرفت. دیدم شخصی مجموعه ای نزدیک به 100 خانه با خیابان و تشکیلات وامکانات ساخته است و یک مسجد هم خودش ساخته برای این محل ولی ظهر که به مسجد می روی، می بینی 3 نفر داخل مسجد هستند. وقتی کوچک ترین مشکلی برای امکانات مسجد اعم از صوتی وغیره در مراسم پیش می آید، ناگهان دلهره ای به ما دست می دهد که چرا چنین شده است.

من بعضی وقتها آرزو می کنم هیئت امنای مسجد نباشم و داخل مسجد بشینم. چون بچه ای که دارد داخل مسجد شیطونی می کند ما برای بر خود می گوییم خدایا چه کنیم سخنران دارد صحبت می کند و این بچه نظم را به هم ریخته است یا مثلا بلندگو سوت می کشد می گوییم امشب قرار است بلندگو دردسر درست کند. اما افراد عادی با خیال راحت به مسجد می آیند و یادشان هم نیست که چه مشکلی پیش می آید. همه ی این کارها و سختی هاانجام می شود تا مردم به مسجد بیایند و نمازبخوانند. دوم برای آینده هم فرزندانشان را به مسجد رفتن تشویق کنند. یا حتی می توان یک کلام حرف جذب کننده فرد را مسجدی کند مثلا به کسی که مسجد نمی آید. با این روش مسجد همیشه مملو از جمعیت است.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 18 اسفند 1392 ] [ 18:8 ] [ کانون 1 ]

 9- آیا با استاندار سابق آقای فلاح زاده هم رزم بوده اید؟ هم رزم جنگی نبوده ایم. آشنایی ما از مانور کوثر ولایت (مانوری بود برای هماهنگی بسیجیان استان یزد) شروع شد. ایشان فرمانده تیپ مهندسی بودند و من فرمانده گردان ادوات تیپ الغدیر. تیم مهندسی ایشان برای ساخت موانع و سنگر به منطقه دلتای بافق آمده بود و بعدا ایشان فرمانده تیپ 18 الغدیر شدند و من فرمانده گردان ادوات. و ارتباط ما از آنجا آغاز شد.

10- ابتدای ورود شما به سپاه چه درجه ای داشتید؟ آن موقع هنوز درجه وارد سپاه نشده بود. درجه بعد از جنگ و حدود سال 79 80 وارد سپاه شد. سال 61 وارد سپاه که شدم سه ماه آموزش خیلی سخت دیدم. بعد به قسمت حفاظت سپاه یزد آمدم و بعد به قسمت حفاظت سپاه مهریز آمدم. سال 62 ازدواج کردم و به جبهه رفتم. تجربه جنگ در سپاه را اصلا نداشتم که مستقیما به اهواز اعزام شدم. مرحله اول عملیات خیبر انجام شده بود. درمرحله دوم به خط طلائیه رفتم و یک قبضه خمپاره 81 تحویلم دادند و دو یا سه بسیجی. مرحله دوم عملیات را لشکر تیپ المهدی و لشکر ثارا... انجام دادند. در خط پدافندی عملیات ما بودیم و آنها تک را انجام می دادند. مدتی هم در خط پدافندی مقر رحمت بودم. از اونجا جانشین گروهان خمپاره معرفی شدم. به خط پاسگاه حسینیه آمدم. سپاه آتش توپخانه ای اصلا نداشت. آتش پشتیبانی آن سلاح ادوات بود وباید ادوات فعال باشد. آقای باباحسینی فرمانده ی گروهان مجروح شدند و من فرمانده گروهان خمپاره شدم. بعد از آنجا دو سه جای دیگر خط گرفتیم و بعد خط شلمچه را گرفتیم و شروع خط گرفتنمان هم از همان جا بود.3 Km   خط به گردان ادوات دادند و آتش پشتیبانی هم بودیم از آنجا برای عملیات بدررفتیم.مسئول خط شلمچه بودم و نتوانستم به عملیات بدر بروم. بعد از عملیات بدر من جانشین گردان ادوات در عملیات نصر7 شدم. سال 65 شهید اشرف به شهادت رسید و من فرمانده گردان ادوات شدم و درعملیات والفجر 8  شرکت کردم. بعد از والفجر 8 یکی دو ماه استراحت کردم و برای عملیات کربلای 4 برگشتم. فرمانده گردان بودم و ما وارد عملیات شدیم،عملیات کربلای 4 موفق نبود. وبعد عملیات کربلای 5 سنگین ترین عملیات سپاه و قطعنامه 598 کذایی که به خاطر این عملیات صادر شد. بعد از عملیات کربلای 5 حدود سه ماه به گردکوه آمدم و بعد به جبهه برگشتم. در عملیات بیت المقدس 7 شهید عابدی فرمانده گردان بود، کمکی رفتم. شب شهید عابدی به شهادت رسید دو سه ماه آنجا بودم و شهید جعفری پور فرمانده گردان ادوات شد. بعد از این عملیات ها تک های عراق شروع شد و بلافاصله برای عملیات به شلمچه رفتیم و... . شش ماه هم بعد از جنگ در خط پدافندی ماندم.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 18 اسفند 1392 ] [ 17:20 ] [ کانون 1 ]

مصاحبه با جناب آقای محمدعلی متقی

نام: محمدعلی نام خانوادگی: متقی نام پدر: نصراله تحصیلات: فوق دیپلم معادل نظامی

راهنمایی و دبیرستان: مجتمع آموزشی- خوزستان

سوابق:نیروی حفاظت شخصیت سپاه مهریز، شرکت درجبهه درسال 62، فرمانده قبضه خمپاره 81 و 62، جانشین گروهان، فرمانده گروهان، مسئول خط شلمچه، جانشین گردان ادوات، فرمانده گردان، بازنشستگی با درجه سرهنگی، عضو هیئت نظارت بخش در انتخابات ریاست جمهوری و شورای اسلامی سال 92، عضو هئیت امنای مسجد صاحب الزمان(عج)، عضو شورای فرهنگی روستا


ادامه مطلب
[ یک شنبه 18 اسفند 1392 ] [ 17:3 ] [ کانون 1 ]

سلام بر همراهان همیشگی کانون.

امروز خبر چاپ ماهنامه "نبض روستا" در خبرگزاری مهر و فارس استان یزد قرار گرفت.

از جوانانی که مسبب بلندآوازه کردن نام گردکوه شدند صمیمانه تشکر می کنم.

لینک خبرها:

و
[ دو شنبه 21 بهمن 1392 ] [ 16:42 ] [ کانون 1 ]

انگیزه و هدف شما از نویسندگی چیست؟ دوست دارم برای خواننده ها درس عبرتی بشه.

سختیهای کار نویسندگی را برایمان بگویید. نگارش، مجوز گرفتن و هزینه های بالای چاپ.

توصیه تون برای کسانی که می خواهند نویسندگی کنند چیست؟ هر کسی استعدادی در شخصیتش وجود داره که باید اون را پیدا کنه و پیگیر باشه و پشتکار داشته باشه و در آخر سعی کنه به نقطه موفقیت برسه.

در زمان ناامیدی، انسان با چی می تونه مجددا امیدوار بشه؟ فقط یاد خدا.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 8 بهمن 1392 ] [ 17:38 ] [ کانون 1 ]

در نویسندگی با چه مشکلاتی روبرو هستید؟ مجوز گرفتن از وزارت ارشاد معمولا سخته و شاید 11-10 ماه زمان ببره. بعد هم اگر مجوز گرفت میره انتشارات. انتشارات هم در دو مرحله هزینه نشر را می گیره و در آخر هم مشکل پخش و توزیع کتاب.

آیا غیر ازنویسندگی کار دیگری هم انجام می دهید؟ فقط نویسندگی. البته بنا به درخواست بسیج هنرمندان استان البرز قرار بود که در زمینه نویسندگی، تدریس کنم اما به دلیل نداشتن مدرک تحصیلی مرتبط و مجوزهای رسمی میسر نشد که برای رفع این مشکل، به پیشنهاد استاد ادبیات دو کتابچه نوشتم یکی با عنوان "چگونه نویسنده شویم؟" که در صورت گرفتن مجوز از وزارت ارشاد وارد این کار می شوم. که هنوز از مجوز آن خبری نشده است و دومی کتابچه ای مذهبی با نام "ضامن آهو" که مربوط هست به دو معجزه سالهای اخیر از امام رضا(ع) که در داخل صحن رخ داده است.

تلخ ترین و شیرین ترین خاطره تون را بیان کنید؟ روزی که فهمیدم بیماری دارم تلخ ترین خاطره ام هست و شیرین ترین شون مربوط به خاطرات بازی با دوستان گردکوهیم است.

دوست دارید برگردید و ساکن گردکوه بشوید؟ خیلی دوست دارم ولی متاسفانه شرایطم جوری نیست که بتوانم ساکن شوم.

فرق بین شهر و روستا از نظر شما چیه؟ شهر امکانات و مردم خاص خودش را داره. روستا مردم یکرنگ و همدل. طبیعت با صفا. آرامش فکری و استراحت ذهنی روستا مسلما بهتر است.

از پدر و مادرتون صحبت کنید. مادرم متولد گردکوهه و پدرم متولد روستای بهادران؛ مادرها طبیعتا برای آینده فرزندشان برنامه روشنی دارند و برای هموار کردن راه موفقیت فرزندشان هر تلاشی می کنند. من تمام موفقیت هایم را مدیون پدر و مادرم هستم.

از مشکلات مادرتون برامون بگید. مادر من علاوه بر کمک در کارهای شخصی من از  مادر بزرگ پیر 92 ساله مان هم نگهداری می کنند.

چند فرزند هستید؟ سه دختر هستیم و محروم از نعمت برادر.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 8 بهمن 1392 ] [ 17:33 ] [ کانون 1 ]

نام: حمیده      نام خانوادگی: اکبر جعفری     نام پدر: محمدرضا  تحصیلات: دیپلم  سال تولد: 1364

سوابق کاری کامل: 7 سال سابقه نویسندگی  1387 چاپ اولین رمان

نگارش 6 جلد کتاب (سه جلد چاپ شده 3 جلد در دست چاپ)

سوابق اجتماعی: مصاحبه با رادیوهای سراسری، دانش، معارف، معرفت، استانی البرز... و روزنامه های  ایران، همشهری، ایران زمین و هفته نامه نوین.

مصاحبه با برنامه تلویزیونی ماه رمضان "یک مهمونی ساده"  در صدا و سیمای استان البرز

ماه عسل درخواست کرده بودند ولی چون برنامه استانی البرز درخواست کرده بودند و من ساکن این استان بودم این مصاحبه رد شد. چون ساکن البرز بودم.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 8 بهمن 1392 ] [ 17:23 ] [ کانون 1 ]

نام:مرضیه  نام خانوادگی:محسنی متولد:1357 دبستان:انقلاب اسلامی گردکوه راهنمایی:شهید نیافر مهریز مدرک: پیش دانشگاهی بهداشت و کودک یاری- هنرستان ام البنین

1-   هنگام شهادت برادرتان چند سالتان بود؟ 8 سال

2-   چیزی از آن زمان یاد می دهید؟ بچه ها در آن زمان در گوشی یه چیزایی به هم می گفتند که من متوجه شدم و بهانه آوردم و آمدم خانه که فهمیدم برادرم به شهادت رسیده است.


ادامه مطلب
[ دو شنبه 9 دی 1392 ] [ 9:33 ] [ کانون 1 ]

راه روشن

مصاحبه با شیخ علیرضا خراسانی گرده کوهی

نام: علیرضا  نام خانوادگی: خراسانی محل تولد: گردکوه  مقیم: یزد  تاریخ تولد: 1349  دبستان: سلیمان خاطر  مدرک: سطح سه حوزه- مدرسه مصلی یزد ، کارشناسی: فقه و مبانی حقوق-پیام نور تفت   کارشناسی ارشد نهج البلاغه- پیام نور قمسوابق: معاون نهاد رهبری دانشگاه شهید صدوقی یزد از سال 82، مدرس دانشگاه، واعظ ، شاعر، کارشناس فرهنگی سابق دانشکده پزشکی در سالهای 74 تا 77 ، رابط فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی تا سال 82، عضو هیأت داوری همایش های علوم پزشکی، عضو کمیته اخلاق در پژوهش ناباروری

1-    از دوران کودکیتان بگوئید؟

بازی گوشی، سرگرمی و شیطونی از ارمغان های آن دوران بود البته کلاس دوم بودم که انقلاب شروع و سپس جنگ. در برخی حوادث کل جامعه شور و نشاط خاصی می گرفت و فضای قشنگی بود؛ به یاد دارم که داشتیم در"گنجی" توت می خوردیم که خبر آزادی خرمشهر را شنیدیم. در گردکوه دو سه تا پرچم بود؛ موتورسواران با در دست داشتن پرجم ها شادی می کردند. دوره ی پر فراز و نشیبی بود.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 4 دی 1392 ] [ 18:6 ] [ کانون 1 ]

با سلام و احترام

متن کامل مصاحبه با خانم افروزه:

نام: عزت نام خانوادگی: افروزه       نام پدر: محمد سن: 52 سال                تحصیلات: پنجم ابتدایی           متولد: یزد 

1-    در چه سالی وارد خانه بهداشت شدید؟ در سال 1363

2-    اصلا چی شد که به خانه بهداشت آمدید؟ سال 1361 شبکه بهداشت می خواستند یک زوج تحصیل کرده را برای کار در خانه ی بهداشت انتخاب کنند و در گردکوه فقط من و همسرم بودیم که هر دو تا پنجم ابتدایی تحصیل کرده بودیم. البته مرد تحصیل کرده زیاد بود ولی زن تحصیل کرده نبود.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 1 دی 1392 ] [ 18:4 ] [ کانون 1 ]

با سلام و احترام خدمت همگی دوستان.

حاصل تلاش جمعی از دانشجویان عزیز روستا، پیشکش نگاه های شما:

شماره پنجم نشریه

http://img1.tebyan.net/Big/1392/09/a67b1c24a1c841ec994d2b8d770c6757.jpghttp://img1.tebyan.net/Big/1392/09/cb641323a49a4855be6c5fda1f241661.jpghttp://img1.tebyan.net/Big/1392/09/6c20a4a932d948afb28d387503e280bd.jpghttp://img1.tebyan.net/Big/1392/09/e80ba7896a464bd3b49343a51f8d4635.jpg

[ شنبه 30 آذر 1392 ] [ 17:29 ] [ کانون 1 ]

سلام

تقدیم به محضر شما خوبان:


لینک فایل حجم فایل
ماهنامه_نبض_روستا_شماره_4.pdf 404.155 KB
[ سه شنبه 28 آبان 1392 ] [ 17:11 ] [ کانون 1 ]
عملکرد ترمینال های ضبط پسته را در سال 92 از نظر میزان دریافت هزینه، میزان خدمات دهی، کیفیت دستگاه ها، جلب رضایت مشتری، برخورد مناسب متصدیان، رعایت نکات بهداشتی و ... چگونه ارزیابی می کنید؟
1- عالی
2- متوسط

3- ضعیف

[ سه شنبه 28 آبان 1392 ] [ 17:6 ] [ کانون 1 ]

پای ادامه صحبت های افتخار روستا، آقای مهندس نادعلی محمودی کهن می نشینیم. بفرمایید:

12-خانواده شما چقدر با ادامه تحصیل شما در استرالیا موافق بودند؟ با این که مایل بودند در کنارشان باشم ولی از انجایی که مهمترین خواسته خانواده ام موفقیت بنده بود و هست، با در خواست بنده مبنی بر تحصیل در استرالیا موافقت نمودند.

13- در دوران تحصیلتان با چه مشکلاتی روبرو بودید؟ شاید بیشتر مشکلات بنده مربوط می شد به امکانات، مثلا امکانات رفت و آمد به روستا از شهر، امکانات تحصیلی و غیره. خوشبختانه خانواده ام تمام تلاش خود را کرده اند تا من کمترین مشکلات مالی را داشته باشم.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 28 آبان 1392 ] [ 16:48 ] [ کانون 1 ]

نام: نادعلی   نام خانوادگی: محمودی کهن    محل تولد: گردکوه   مقیم: استرلیا   تاریخ تولد: 1363  دبستان: آیت اله خامنه ای  راهنمایی: نمونه آیت ا... خاتمی   دبیرستان: نمونه ابن سینا  دوره کارشناسی: برق قدرت-صنعتی اصفهان    دوره کارشناسی ارشد: برق قدرت-تربیت مدرس تهران    دوره ی دکتری: برق قدرت-دانشگاه کوئینزلند استرالیا       سوابق: کسب چندین رتبه ی برتر علمی در مقطع دبیرستان و دانشگاه، دبیر کمیته علمی  سیزدهمین کنفرانس دانشجویی برق ایران، محقق در مرکز تحقیقاتی شبکه های قدرت، تهران ،ارائه چندین مقاله معتبر علمی، کسب پذیرش بورس دکتری

 

قبل  از شروع سولات از این که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید سپاسگذاریم

1-از دوران کودکیتان بگویید؟ بنده اعتقاد دارم یکی از مهمترین دوران زندگی هر فرد، دوران کودکی است. تقریبا آینده هر فرد در این دوران شکل می گیرد، دوران بازی های کودکانه، بروز خلاقیت ها، عاری از هر نوع استرس و فکرهای اضافی. بنده هم این دوران را بیشتر با دوستان خود می گذراندم، اغلب اوقات در کنار هم بازی میکردیم و به خاطر دارم اواخر حتی با هم کتاب اول دبستان را مطالعه میکردیم.


ادامه مطلب
[ جمعه 17 آبان 1392 ] [ 15:59 ] [ کانون 1 ]

سلام

بفرمایید، گوارای وجود!

لینک فایل حجم فایل
نبض_روستا-_شماره_3.pdf 687.786 KB

و جدول ضمیمه نشریه که تا انتشار شماره بعدی مهلت شرکت در مسابقه رو دارید.


لینک فایل حجم فایل
جدول ضمیمه.docx 16.793 KB
[ یک شنبه 5 آبان 1392 ] [ 18:16 ] [ کانون 1 ]

قسمت پایانی


ادامه مطلب
[ یک شنبه 7 مهر 1392 ] [ 19:28 ] [ کانون 1 ]

ادامه مصاحبه با آقای یزدانی

http://img1.tebyan.net/Big/1392/07/a4f47ee33ede4a938f70cc7ed4603a6f.jpg

 


ادامه مطلب
[ شنبه 6 مهر 1392 ] [ 19:6 ] [ کانون 1 ]

قبل از شروع سوالات ، انتخاب مجدد شما را به عنوان یکی از اعضای شورای اسلامی روستا تبریک عرض می کنم

 


ادامه مطلب
[ شنبه 6 مهر 1392 ] [ 18:58 ] [ کانون 1 ]

به نام خدا و سلام

هفته، هفته دفاع مقدس هست و روستای ما هم به تایید آمار از روستاهایی که در این دوران مشارکت بسیار فعالی داشته است.

یازده شهید و ده ها جانباز و چند آزاده....

به یاد و احترام این بزرگواران:

شهدا را یاد کنیم اگرچه با یک صلوات.هفته دفاع مقدس گرامی باد.

خوشا آنان که با عزت ز گیتی / بساط خویش برچیدند و رفتند

ز کالاهای این آشفته بازار / شهادت را پسندیدند و رفتند . . .
.
.
.
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند

اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند .

(شهید آوینی)

http://img1.tebyan.net/Big/1392/06/1421ea7b632e47bb9182f56af04f26a1.jpg

[ سه شنبه 2 مهر 1392 ] [ 17:32 ] [ کانون 1 ]

سلام

به این خبر و تاریخ اون توجه کنید.

متن اصلی خبر در اینجا

سالن سرپوشيده مجموعه ورزشي شهداي روستاي گردکوه مهريزبه زودي به بهره برداري مي رسد. یکشنبه, 11 تیر 1391 ساعت 12:26


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 28 شهريور 1392 ] [ 16:43 ] [ کانون 1 ]

ابتدا یه معرفی مختصر

نام: غلامرضا          نام خانوادگی: یزدانی            محل تولد: شهرستان نائین(روستای معدن سرب نخلک اطراف بخش انارک از توابع شهرستان نائین )            تاریخ تولد: 27/5/1340      سن: 52              دبستان: ستوده روستای چوپانان           راهنمایی: راهنمایی دخترانه وپسرانه چوپانان            دبیرستان: ادیب نایین(مدرسه راهنمایی شهید رجایی فعلی)   مدرک: فوق دیپلم – تربیت معلم نجف آباد اصفهان                        سوابق کاری: 30 سال خدمت در آموزش پرورش- 4 دوره عضو شورای اسلامی روستای گردکوه- مسئول مرکز آموزش از راه دور خواهران و برادران

[ چهار شنبه 27 شهريور 1392 ] [ 22:47 ] [ کانون 1 ]

1-      آیا در دانشگاه هم تدریس می کنید؟ در گذشته در مرکز آموزش عالی فرهنگیان و مرکز آموزش مدیریت دولتی چند واحد مدیریت تدریس می کردم ولی در حال حاضر خیر.

2-     
ادامه مطلب

[ دو شنبه 18 شهريور 1392 ] [ 17:58 ] [ کانون 1 ]

سلام

تقدیم به پیشگاه شما دوست عزیز


لینک فایل حجم فایل
نبض روستا- شماره ی دو.pdf 789.483 KB

 

[ یک شنبه 17 شهريور 1392 ] [ 20:24 ] [ کانون 1 ]

سلام... قسمت دوم:

1-      در دوران تحصیلتان با چه مشکلاتی روبرو بودید؟ دوری از خانواده، رفت و امد، نداشتن خوابگاه  در سال­های اول دانشگاه و همچنین نبود وسایل ارتباطی امروزی از جمله ی مشکلات بود. مثلا قبولی من در کارشناسی ارشد همزمان بود با سال دوم گذراندن طرح منطقه محروم در شهر میناب که 100 کیلومتر تا بندرعباس فاصله دارد. من باید هر هفته برای شرکت در کلاس دانشگاه که بصورت فشرده ی 2 روز در هفته بود فاصله این شهر تا تهران را با اتوبوس آن هم با معطلی زیاد در ایست و بازرسی بین راه می ­رفتم و دوباره به میناب برمی­ گشتم و برای جبران این دو روز در شیفت بعد از ظهر کار می کردم؛ اما می ­توانم بگویم با همه­ ی این مشکلات بهترین دوره­ ی زندگی من که تأثیرات خوب زیادی بر من داشته است، همین دوره ی تحصیلی بود.

2-      اولین سال استخدام رسمی شما در آموزش و پرورش کی بود؟ ازابتدای ورود به دانشگاه، دانشجوی متعهدخدمت دبیری به آموزش و پرورش بودم ولی کار در آموزش و پرورش را از سال 73 شروع کردم در ابتدا باید دو سال در استان محروم خدمت می کردم که من استان هرمزگان را انتخاب کردم و شهر میناب به عنوان محل خدمت من تعیین شد.

3-      شما در شهر یزد به جز تدریس، فعالیت فرهنگی دیگری نیز دارید؟ بله، انجام بعضی از طرح های پژوهشی آموزش و پرورش، ولی خارج از حوزه آموزش و پرورش کار خاص دیگری انجام نمی ­دهم.

4-      چرا تاکنون در امور اجتماعی گردکوه مثل نامزدی برای شوراها شرکت نکردید؟ البته افراد توانمند زیادی هستند که خیلی نیازی به بنده نیست، از طرفی هم عدم سکونت دائم بنده در روستا باعث شده است که نتوانم وظیفه ­ام را ادا کنم.

5-      از نظر شما انسان موفق کیست؟ خداوند در وجود همه­ ی انسان­ها توانایی­ها و استعدادهای زیادی قرار داده­ است. از دید من انسان موفق کسی است که بتواند در جهت رشد و شکوفا کردن این استعدادها حرکت کند و در هر زمینه­ای که فعال است کم نقص ترین و بهترین باشد. بنابراین هر کس در هر جایی که هست می تواند یک انسان موفق باشد.

6-      تا چه اندازه فکر می کنید که موفق هستیذ؟ بطور نسبی تا حدودی،ولی قطعا می توانستم موفق تر باشم.

7-      خانواده شما چقدر به شما کمک کرده اند تا به اینجا برسید؟ خیلی زیاد،پدر و مادرم زحمات زیادی برای من کشیده اند و من هیچگاه نتوانسته ام زحمات آنان را جبران کنم . پدر من زمانی که عضو شورا بود با اعضای شورا پیگیری های زیادی را برای دایر شدن مدرسه راهنمایی انجام می دادند و همیشه می خواستند که به رشد آموزش و تحصیلی فرزندان روستا کمک کنند و خدا را شکر می کنم که توانستم ذره ای از خواسته ی او را عملی کنم . خانواده من هم در دوره تحصیل و کارم زحمات زیادی را متحمل شده اند که از آنها تشکر می کنم.

 

[ یک شنبه 17 شهريور 1392 ] [ 18:37 ] [ کانون 1 ]

سلام

به مرور میخواهیم مصاحبه با افراد موفق روستا رو در وبلاگ ثبت کنیم.

در این قسمت بخشی از مصاحبه نشریه "نبض روستا" رو با آقای "ناصر خراسانی" می آورم:


ادامه مطلب
[ شنبه 16 شهريور 1392 ] [ 19:54 ] [ کانون 1 ]

با سلام و احترام

خوشبختانه شماره دوم نشریه "نبض روستا" در حال آماده شدن هست.

چشم انتظار باشید.

ضمنا مطالب مفیدی رو که دارید می تونید به ایمیل نشریه

"nabzeroosta@gmail.com"

بفرستید.

موفق باشید.

[ دو شنبه 4 شهريور 1392 ] [ 19:53 ] [ کانون 1 ]

سلام

وقت همگی دوستان بخیر

بالاخره وعده ما هملی شد و نشریه "نبض روستا" اولین شماره چاپ شد و اکنون در دسترس شما اهالی خوب روستامون قرار داره.

لازم دونستم که ضمن قدردانی و تشکر از دانشجویان عزیزی که در تدوین اون نقش داشتند، فایل پی دی اف اون رو جهت دانلود سایر عزیزان در وبلاگ قرار بدهم.

بخصوص برای گردکوهی های مقیم خارج از روستا!

بفرمایید:

 

لینک فایل حجم فایل
نشریه_ماهنامه_نبض_روستا__شماره یکم.pdf 548.225 KB

 

[ یک شنبه 20 مرداد 1392 ] [ 17:34 ] [ کانون 1 ]

به نام خدا

سلام بر همگی دوستان

حتما در چند ماه گذشته به دلیل به روز نشدن وبلاگ کانون از مسوولین مربوطه یعنی کانون1 و کانون2 دلخور شدید. اما داستان از این قرار بود...:

مستحضر هستید که وبلاگ کانون تا چندی پیش در "بلاگفا" بود و نشانی اون هم در اختیار شما بود. چندی پیش یعنی حدود 7-6 ماه قبل از برخی دوستان سایت "لوکس بلاگ" به بنده یعنی کانون1 معرفی شد که امکانات بهتری نسبت به بلاگفا ارائه میکرد. فلذا نشانی جدیدی برای وبلاگ و در سامانه "لوکس بلاگ" ساختیم.

البته امکانی که پیش از این "بلاگفا" داشت این بود که اولا تمامی مطالب ثبت شده در نشانی قبلی وبلاگ قابل انتقال به وبلاگ جدید بود و ثانیا اینکه کدی را میشد رد قالب وبلاگ قبلی گنجاند که کاربر با درج نشانی وبلاگ قبلی، بی درنگ و مستقیم به نشانی جدید وصل می شد و شما در واقع وبلاگ جدید را مشاهده می کردید.

اما بعد از گذشت مدتی، بدون اینکه بنده متوجه بشم، ارتباط بین دو نشانی قطع شده بود یعنی "بلاگفا این امکان اتصال نشانیها رو برداشته بود فلذا در حالی که وبلاگ همچنان فعال بود و به روز می شد، شما عزیزان با درج نشانی قبلی همان وبلاگ قبلی را می دیدید که از حدود یکسال پیش به روز نشد.

بنده هم با به روز کردن مطالب، نظرات شما و همراهی شما رو نمی دیدم و انگیزه ام برا ثبت مطلب کم شد البته انتقال محل سکونت و محل کارم مزید بر علت بود.

در هر صورت از ده روز پیش آدرس جدید رادر پستی در وبلاگ قبلی ثبت کردم و مرتب به روز می کنم.

همراهی شما به شدت در روند کاری ما تاثیر داره، پس نظراتتون و نگاه های قشنگتون رو از ما دریغ نکنید.

مخلص هر چی گردکوهیه، کانون1

[ یک شنبه 13 مرداد 1392 ] [ 18:51 ] [ کانون 1 ]

به نام خداوند رحمان

http://img.tebyan.net/big/1390/06/179218177173314414432371242261785562111233.jpg

مرادآباد و آن کوه قشنگش                 شجاعتهای آن دوران جنگش

تلاش مردمانش کشت پسته                  برا ایران و آن پرچم، سه رنگش

"دوبیتی بند تنبانی از خودم :))"

http://www.icana.ir/KM_media/image/2011/07/8702_orig.jpg

[ یک شنبه 13 مرداد 1392 ] [ 9:47 ] [ کانون 1 ]

به نام خدا

سلام بر هم ولایتی های عزیز

با تلاش و زحمت یک سری از جوونای باانگیزه و خوش ذوق روستامون، اولین نشریه مختص روستامون داره آماده میشه.

برای همگی این عزیزان آرزوی موفقیت و سربلندی داریم.

[ شنبه 12 مرداد 1392 ] [ 9:18 ] [ کانون 1 ]
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

وبلاگ کانون فرهنگی محبین آل یاسین (ع)، مسجد صاحب الزمان(عج) گردکوه مهریز
امکانات وب
  • گریزون
  • تپل خان